کد مطلب:129511
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:300
طف یا طفوف
از مـكـانهایی كه اعراب از قدیم در نزدیك كربلا می شناختند «طفّ» است. یاقوت حموی گـویـد: طفّ در لغت به معنای زمین های مشرف عربستان بر ریف (سرزمین سبز) عراق است. اصـمـعـی گـویـد: از آن رو طفّ نامیده شده كه به ریف نزدیك است... ابوسعید گوید: طف نامیده شده، چون بر عراق مشرف است... طف زمینی است از ناحیه كوفه در راه خشكی كه حـسـین بن علی (ع) در آنجا كشته شد؛ و آن سرزمین صحرایی است نزدیك ریف و چند چشمه ی آب در آن جـاری اسـت، از جـمـله: صـیـد، قـطـقـطـانـه، رهـیـمـه، عـیـن جـمـل و مـانند اینها. این چشمه ها به مأموران پادگان های واقع در پشت خندق شاپور تعلق داشت. مأموران این خندق را میان خـود و اعـراب و دیـگـران كـنـده بـودند؛ چون روز ذی قار فرا رسید و خداوند اعراب را به وسـیله ی پیامبرش پیروزی بخشید، چند حلقه از آن چاه ها را پر كردند؛ و برخی از آنها در دسـت ایـرانـیـان بـاقـی مـاند پس از آن هنگامی كه مسلمانان به سوی حیره پیشروی كردند، ایـرانـیـان هـمه ی آن چاه ها را كه در دستشان بود. پر كردند و گریختند و آنها كه در دست اعراب بود، باقی ماند... پس از آن كه قادسیه و مداین نیز فتح شد، زمین های این چشمه ها كه ایرانیان از آنجا جلای وطن كردند، به دست مسلمانان افتاد.
ابو دهبل جمحی، در رثای حسین (ع) و آنان كه همراه او كشته شدند، گوید:
مررت علی ابیات آل محمد
فم ارها امثالها یوم حُلَّتُ
فلا یبعد اللّه الدیار و اهلها
و ان اصبحت منهم برغمی تخلت
لا اِنَّ قتلی الطف من آل هاشم
أذلت رقاب المسلمین فذلّت [1] .
بـر خـانـه هـای خـانـدان مـحـمد (ص) گذر كردم و آنها را همانند روزی كه از آنجا كوچیدم نیافتم.
خـداونـد سـرزمـیـن [غـم] را از اهـل آن دور مـكـنـاد، گـرچـه بـه رغـم میل من [این جدایی در اینجا اتفاق افتاده است] تهی گشته است.
آگاه باشید كه كشتگان خاندان هاشم، مسلمانان را خوار ساخت، پس خوار گشتند.
نیز گفته است:
تبیت سكارا من امیة نوماً
و بالطف قتلی ما ینام حمیمها
و ما افسد الاسلام الا عصابة
تأمرنوكاها فدام نعیمها
فصارت قناة الدین فی كف ظالم
اذا اعوج منها جانب لا یقیمها [2] .
خـانـدان امـیـه شـب هـا را مـسـت مـی خـوابـند، در حالی كه بستگان كشتگان كربلا شب خواب نـدارنـد. اسـلام را تـبـاه نـكـرد، مگر جماعتی كه كودنهاشان به زور حكم راندند و خوش گـذرانـدنـد. آنـگـاه نیزه دین در دست ستمگری افتاد كه هرگاه سویی از آن كج می شود، راستش نمی كند.
[1] ايـن ابـيـات و ابـيات ديگر به سليمان بن قته نسبت داده شده است. ر.ك: بحار الانوار، ج 45، ص 244.
[2] ر.ك: معجم البلدان، ج 4، ص 35 ـ 36.